کشاورزی و توسعه پایدار
نگاهی به وضعیت کنونی کشاورزی در عرصة جهانی به وضوح گویای این مسئله است
که قابلیت دوام سیستمهای فعلی تولید محصولات کشاورزی، به طور چشمگیری مورد
چالش قرار گرفته است. بدینسان، توجه به توسعه پایدار کشاورزی به عنوان
یکی از مهمترین ضرورتهای زندگی امروز بشر مطرح است. کشور ما نیز
همگام با سایر کشورها، چند صباحی است که توجه به مقوله توسعه پایدار
کشاورزی را در رأس امور خود قرار داده است. در این مقاله تلاش شده است تا
میزان توجه به پارامترها و شاخصهای توسعه پایدار در پنج برنامه توسعه پس
از انقلاب اسلامی با استفاده از روشهای علمی مورد ارزشیابی محتوایی قرار
گیرد.
نتایج نشان داده است توجه به توسعه پایدار کشاورزی در تمامی برنامهها به نحوی از انحاء لحاظ شده است. لیکن ضریب توجه به شاخصهای توسعه پایدار کشاورزی بسیار ناچیز و در بهترین وضعیت نیم بوده است. از طرفی در بین برنامهها، در محتوای برنامهی پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور (1394-1390) بیشترین میزان توجه و تأکید بر مقوله توسعه پایدار کشاورزی شده است. پس از آن برنامهی چهارم دارای بالاترین میزان توجه به مقوله یاد شده بوده است. برنامهی اول توسعه پس از انقلاب علیرغم این که مقارن با دوران شکلگیری رویکرد توسعه پایدار کشاورزی در عرصه جهانی بوده و ملاحظات زیست محیطی آن نیز کمتر ارزشیابی گردیده، اما در جایگاه سوم قرار دارد که دلیل اصلی آن تاکید بیشتر بر شاخصهای اقتصادی و به سبب آثار جنگ تحمیلی و دوران بازسازی پس از آن بوده است.
در مجموع ارزشیابی محتوای برنامههای توسعه میتوان گفت هر چند وضعیت کلی
محتوای برنامهها حاکی از روند رو به رشد توجه و تأکید بر مقوله توسعه
پایدار کشاورزی است اما بر مبنای اصول یکپارچهنگری، بررسی نشان میدهد که
در محتوای برنامههای توسعه به طور همسان و برابر، ابعاد سازنده توسعه
پایدار کشاورزی مورد توجه واقع نشده است. به گونهای که توجه و تأکید بر
ابعاد اقتصادی و زیست محیطی بیش از بعد اجتماعی توسعه پایدار کشاورزی
میباشد. از این رو در صورت تدوام این جریان، امکان تحقق مطلوب و همهجانبه
توسعه پایدار کشاورزی دور از دسترس مینماید. امری که با توجه به شرایط
خاص کشور، فرهنگ اسلامی و جنبه چند بعدی بودن مفهوم توسعه پایدار قابل
توجیه نخواهد بود.